برای دیدن گزارش برگزاری دورهی تابستانی نوزدهمین دوره کارسوق ریاضی مهرگان به ادامهی مطلب بروید.
خب خب! بیایین یختون رو بشکونیم! بعد از افتتاحیه و یه معرفی کوچولو از خودمون، اولین مواجهه کارسوقی ما با مهمونا، کارگاه یخشکن بود!
اینطوری که هر دو یا سه گروه با یکی از کارسوقمندها یک کلاس برای معرفی و گرم شدن و اینجور چیزها داشتند. خودمون رو معرفی کردیم به بچهها، بچهها از خودشون گفتن، از ذوقشون، از شهری که اومده بودن. گفتیم اومدن اینجا کلی کارگاه باحال در پیش دارن، کلی سوال ریاضی باحال هست که قراره بهشون فکر کنند و قراره با ریاضی خیلی خوش بگذره.
بعد از اینکه یخ خودمون و خودشون!! شکسته شد و با هم بیشتر دوست شدیم قرار شد یخ دست و مغزمون هم برای حل کردن سوال های جذاب کارسوقی هم آب بشه. بالاخره بعد از گذروندن نصف تابستون اومده بودیم دوباره سوال حل کنیم. و هم اینکه اگه یادمون رفته، یادمون بیاد وقتی از سوالای کارسوقی حرف میزنیم منظورمون چیه.
از سوالای آسونتر شروع کردیم، با بچهها فکر کردیم روشون، رسیدیم به سوالای سختتر، به سوالای طولانیتر. مثلا از زندانیهایی حرف زدیم که می خواستن نجات پیدا کنن اول دو نفر بودن، بعد سه نفر شدن، بعد گفتیم حالا این بار با کلی زندانی چیکار کنیم؟ و با جوابهای مختلف و عجیب غریب خودمون کلی حال کردیم. به جواب و حلهای قشنگ رسیدیم و تادااا! تازه داریم شیرینی و هیجان ریاضی رو میچشیم!
سوالا که تموم شده بودن و غرق گپ و گفت بودیم که دیدیم عه! جقدر باهم رفیق شدیم و بگو بخند و خلاصه، یخهامون آب شده بود! و آماده بودیک که از ساعت بعد بریم سراغ کارگاههای جذاب کارسوقی!